, اره این درد سالهاست با منه حالا دیگه تبدیل به یه بغض سنگین شده که مجبورم برای آروم کردنش مسکن قوی بزنم و دوباره بعد یه مدتی شروع میشه , خواستم این درد و با تو تمومش کنم ولی نتونستم هیچی بگم و دردم چندین برابر شد ... انگار من محکوم به پذیرش این درد عمیقم...
کاش روزی این درد تموم شه و دوباره بتونم یه شادی شاد باشم.... صبر میکنم برای رهایی ازین درد ....صبر...
سرشار از ناگفته هام .....
تو......برچسب : نویسنده : shadi1365 بازدید : 128