هیچ وقت فکر نمیکردم دوباره برگردم و بخوام بنویسم ولی انگار اینجا تنها جاییه که میتونی راحت بنویسی ، این روزهایم پر از درده درد روحم جدا و جسمم جدا ، اینکه کدوم ازاردهنده تره نمیشه گفت شاید روحم به جسمم اسیب وارد کرده و حالا مجبورم هر شب برای تحمل دردم کورتون مصرف کنم و شبا از درد اشک بریزم و روزا لبخند ، تازه فهمیدم میتونم بازیگر خوبی بشم شایدم هنوز خیلی خوب نشدم اخه هرزگاهی از شدت درد عصبی میشم حوصله ی هیچ کسی رو ندارم و دلم میخواد تنهای تنها باشم ، با همه ی اینا از خدا گلایه ندارم حتما باید این دردا باشه ...
ولی خستم خیلی خسته هر چقدر سعی میکنم به رویام برسم ازش دورتر و دورتر میشم هر چه قدر میخوام خوب باشم بدتر میشم هرچه قدر میخوام قوی باشم ضعیف تر میشم
انگار داروی ارامبخش هم کارساز نیست ....
و من در پیله ی خود کم کم آب میشوم ...
چقدر جملاتم درهم برهم شده درست مثل روح اشفته و پریشونم ...
#موقت
#جملاتی,_درهم_برای_آرامشم
تو......
برچسب : نویسنده : shadi1365 بازدید : 65